تاجیک یکی از عوامل ظهور این گفتمان در ایران را اشاعه آن از غرب می‌داند. و آن را یکی از عوامل توجیه‌گر استبداد رضاشاه معرفی می‌کند:
«استبداد وی نیز به دو لحاظ قابلیت توجیه داشت: اول اینکه، اساساً نوعی دیکتاتوری و حکومت متمرکز لازمه برون‌رفت از شرایط هرج‌ومرج‌گونه آن زمان ایران تحلیل می‌شد، و دوم اینکه، استبداد رضاخانی با آنچه آن روزها در سطح جهان می‌گذشت، هم‌خوانی و هم‌سویی داشت. دوران حکومت رضا شاه در واقع مصادف است با تحکیم دیکتاتوری کمونیستی در شوروی، حکومت اقتدارگرایانه و ناسیونالیستی ترکیه، و نیز پیدایش حکومت‌های توتالیتر در غرب یعنی فاشیسم در ایتالیا و ناسیونالیسم در آلمان. گفتمان غالب بر این منطق استوار بود که این حکومت‌ها با استعداد و قابلیت مناسب خود، مسیر و بستر پیشرفت‌های چشمگیر اقتصادی، صنعتی و نظامی را در پرتو دیکتاتوری سیاسی هموار نمودند... به بیان دیگر، تجدد، پیشرفت و ترقی نه‌تنها دیگر مترادف با قانون‌خواهی و ارزش‌های لیبرالی فرض نمی‌شدند، بلکه به عکس بیش از پیش این فکر قوت می‌گرفت که چاره عقب‌ماندگی در ایجاد نوعی حکومت متمرکز و اقتدارگراست»


شنبه بیست و یکم 10 1387
X