چگونه آیت الله خامنه ای رهبر شدند ؟(1)

 

چگونه آیت الله خامنه ای رهبر شدند ؟(1)

 

همزمان با تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران مسئله رهبری مورد توجه جدی  امام راحل و کارگزاران نظام قرار داشت و به همین خاطر از همان ابتدا، موضوع اهمیت مجلس خبرگان در بیانات معمار بزرگ انقلاب به شکل واضح و شفاف مطرح شده بود.

تشکیل مجلس خبرگان، خود به خود، بحث آینده رهبری در نظام اسلامی را مطرح می‌ساخت؛ اما شرایط و حساسیت ویژه‌ای که در آن زمان وجود داشت، مانند بیماری حضرت امام‌، مسأله جنگ و نوپا بودن نظام، که هر لحظه، از سوی دشمنان تهدید می‌شد، خبرگان را بر آن داشت تا با جدیت بیش‌تری به مسأله رهبری پس از حضرت امام‌ بپردازند و اطمینان و آرامش خاطر بیش‌تری را در جامعه به وجود آورند.

سه سال قائم مقامی‌

باتوجه به شرایطی که قانون‌اساسی برای رهبر ذکر کرده بود، که از جمله آن‌ها مرجعیت بود و مراتب علمی و سیاسی و سوابق مبارزاتی و همراهی با امام، تنها کسی که در آن مقطع می‌توانست جانشین امام تصور شود، آقای منتظری بود و تا حدودی نیز این مسأله، در اذهان آحاد جامعه شکل گرفته بود.

البته این تعیین جانشین از سوی خبرگان، با عنوان قائم مقام رهبری صورت نگرفت و نظر واحدی که خبرگان در اجلاسیه فوق العاده آبان 1364 به آن رسیدند، این بود که خبرگان رهبری، در این زمان، ایشان را مصداق منحصر به فرد بخش اول از اصل یکصدوهفتم قانون‌اساسی می‌دانند که پذیرفته اکثریت قاطع مردم برای رهبری آینده است.

در آن اجلاسیه، بنابراین گذاشته شد که این خبر، علنی بیان نشود؛ ولی با اصرار علاقه‌مندان به آقای منتظری و زمینه‌سازی برخی مطبوعات، زمزمه‌هایی از سوی برخی اعضای مجلس‌خبرگان، در این باره به گوش رسید و سرانجام این خبر به صورت رسمی اعلا‌م شد. از آن پس، در جمهوری اسلامی ایران، نهادی با عنوان «قائم مقام رهبری» تأسیس شد که بسیاری از تصمیم‌ها از آن طریق گرفته می‌شد. اما روند قضایا شکل دیگری پیدا کرد و به خاطر بروز مسائلی از جمله نفوذ برخی افراد در بیت آقای منتظری، در نهایت امام مجبور به صدور نامه 6/1/68 شد و عملا‌ امام ایشان را عزل کردند.

با توجه به بحرانی شدن روابط میان امام و آقای منتظری برخی درصدد برمی آیند تنش موجود را کاهش دهند به همین منظور قربانعلی دری نجف آبادی و عبدالله نوری که دو تن از معتمدان دفتر امام بودند جهت مذاکره با آقای منتظری و صحبت کردن با او جهت ایجاد تغییر در مواضعش نسبت به نظام، به قم عزیمت کردند.

هر یک از این دو نفر، جداگانه نامه ای از قول آقای منتظری تنظیم کرده بودند تا ضمن  دیدار و صحبت کردن با وی پیرامون این موضوع و تایید مطالب نوشته شده و امضای آن نامه را به سمع و نظر امام برسانند.

دری نجف آبادی در این باره می گوید: به عنوان پیشنهاد از قول آقای منتظری نوشتم: من از اول هم داوطلب برای رهبری نبودم. اجازه فرمایید کماکان به درس و بحث مشغول باشم. آقای نوری هم یادداشت پیشنهادی اش را نوشت که بدهیم به آقای منتظری تا ایشان نامه ای به امام بنویسد. البته پیشنهاد آقای عبدالله نوری خیلی تند بود.( مصاحبه روزنامه کیهان با قربانعلی دری نجف آبادی، 18/9/1381)

در نهایت آقای منتظری با دریافت یادداشتهای دری نجف آبادی و عبدالله نوری متن استفعای خود را تنظیم و برای امام ارسال کرد و امام هم در پاسخ نامه 8/1/68 را نوشت.

کسالت امام و شرایط بحرانی‌

این اتفاق دو ماه قبل از فوت امام صورت گرفت. در این ایام وضعیت جسمی امام در شرایط نامساعدی قرار گرفت و بعد از مدتی ایشان برای انجام معاینات پزشکی در بیمارستان بستری شدند. اخباری که از منابع بیمارستانی در مورد کسالت امام به مقامات بالای نظام انتقال پیدا می‌کرد، امیدوار کننده نبود و به همین خاطر بحث هایی به صورت پراکنده  در مورد آینده نظام بعد از امام مطرح شد.

در آخرین روز حیات امام خمینی  برخی از اعضای بلندپایه نظام و مجلس خبرگان مثل آیات خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، ابراهیم امینی، مشکینی، خلخالی و... در جماران جلسه ای تشکیل دادند و در خصوص شرایط رهبری نظام بعد از فوت حضرت امام گفتگو کردند.

آیت‌الله امینی در مصاحبه ای به تشریح بخش هایی از مباحث مربوطه در این جلسه پرداخت. وی در مصاحبه با مجله «حکومت اسلامی» خاطرنشان کرد: موضوع دیگر در رابطه با «تعیین رهبری» بود که آیا فردی را برای رهبری انتخاب کنیم یا رهبری شورایی باشد؟ تقریباً همه آقایانی که در آنجا بودند نظر به رهبری شورایی داشتند.

آیت الله خامنه ای ، آقای هاشمی ، آقای اردبیلی و آقای مشکینی هم بودند که همگی از شورایی بودن رهبری صحبت می کردند.

من مطلبی را در جلسه عرض کردم و گفتم ما در کمیسیون ولایت فقیه , شورایی بودن را ردّ کردیم . آیت الله خامنه ای فرمودند: رهبری شورایی را که رد کردید, پس چه کنیم ؟

من در این موضوع فکر کرده بودم و چند نفر را در نظر داشتم و اسامی را در یک برگ کاغذ نوشته بودم که همراهم بود. من یک نفر را معرفی کردم که برای رهبری مناسب است . آیت الله خامنه ای فرمودند: نه , البته بعداً فهمیدم که این شخص صلاحیت رهبری را نداشته است.

به ایشان (آیت الله خامنه ای ) گفتم : خود شما چطور؟ ایشان بی اعتنایی کرد.( مجله حکومت اسلامی، شماره 41)

شورای رهبری یا رهبری فردی‌

 

يکشنبه دوم 12 1388
مبارزات سیاسى

آیت الله خامنه‌ای به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‌ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)

آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمین بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه‌ای با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سوّمین و چهارمین بازداشت

کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

پنجمین بازداشت

حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

بازداشت ششم
  در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل می‌شد و هزاران نف ر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.
يکشنبه دوم 12 1388

تولید ناوشکن جماران افتخاری بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران و کمکی بزرگ برای سیانت از نظام جمهوری اسلامی ایران و تمامیت عرضی ایران در منطقه است.

این زیر دریایی در نوع خود و در مقایسه با نمونه های خارجی بینظیر بوده و باعث ترس دشمنان ایران اسلامی شده است.

در آینده نیز منتظر رونمایی زیر دریایی کلاس طارق هستیم. (زیر دریایی اقیانوس پیما)

در آرزوی ایران مقتدر با تولید ناوهای هواپیمابر و زیر دریایی های اتمی

 

تبریک به ملت مسلمان ایران  و رهبر معظم انقلاب اسلامی .

دسته ها : عمومی
جمعه سیم 11 1388
ارتباط سایت حامی‌موسوی با قاتلان ندا آقا سلطان


سایتحامیان موسویضمن یک ذوق زدگی ناشیانه از ارتباط خود با تروریست های قاتل ندا آقاسلطان خبر داد.

این شبکه وابسته به مهاجرانی-کدیور ابتدا خبری را از بی بی سی و آسوشیتدپرس منتشر کرد ،‌در این خبر آمده بود: فرد ناشناسی که صحنه ترور خانم آقاسلطان را فیلم برداری کرده، از سوی موسسه جایزه روزنامه نگاری جورج پولک در آمریکا برنده بهترین فیلم خبری سال شده است.

بی بی سی و آسوشیتدپرس نام تصویربردار مذکور را منتشر نکردند اما جرس تصریح کرد: سایت جرس از هویت تصویربردار صحنه قتل ندا آقاسلطان و در واقع برنده ناشناس جایزه اطلاع کاملی دارد اما برای حفظ جان و امنیت وی، از انتشار نام او در این مقطع زمانی معذور است».

پیش از این، فرار مشکوک نامزد خانم ندا آقاسلطان (کاسپین ماکان) و یک شاهد صحنه قتل (حجازی) به لندن به اضافه نقش آفرینی ویژه بی بی سی درباره فیلم کذایی، از نقش ویژه سرویس جاسوسی اینتلیجنس سرویس در ماجرا حکایت می کرد اما اکنون عناصر گرداننده جرس (مقیم لندن) از ارتباط و پیوند ویژه با تصویربرداری خبر می دهد که به مدت حدود 20 دقیقه خانم آقاسلطان را در منطقه ای خلوت و به دور از آشوب های خیابانی ، از پشت سرتعقیب می کرده است.
دسته ها : سیاسی
جمعه سیم 11 1388
اجرای برنامه «استادان موسیقی ایرانی» توسط حسین علیزاده و کلهر از اساتید مطرح موسیقی کشورمان در تالار «دیسنی هال» لس آنجلس ، عدم همراهی این اساتید با ضد انقلابهای شرکت کننده در این کنسرت و  اخراج سبزها از این مراسم از نکات جالب توجه کنسرتی است که ازماه ژانویه آغاز شده است .

به گزارش سرویس فرهنگ وهنر جهان، سبزهای شرکت کننده در این کنسرت که فرصت را برای تجمع و اغتشاش مناسب دیده بودند، بدنبال بی تفاوتی گروه استاد علیزاده و کلهر برای همراهی با آنها، اقدام به برهم زدن اجرای این کنسرت شدند.

ماجرا از این قرار بوده که اغتشاشگران در طول اجرای این کنسرت بطور مداوم تقاضای اجرای آثار تند و ضد انقلابی از خوانندگان این کنسرت را داشته اند. و پس از اینکه با بی تفاوتی مجریان کنسرت روبرو می شوند این افراد که در تالار  پرچم های سبز به دست داشتند ناگهان از میان جمعیت برخاستند وشعارهای تندی را بر علیه نظام سردادند. این رفتارها که باعث اعتراض سایر شرکت کنندگان در این مراسم می شود در نهایت منجر به اخراج بیش از ١۵ نفر آنها توسط مسئولین تالارشده است.
 
گفتنی است عدم همراهی علیزاده و کلهر با سبزهای شرکت کننده در این کنسرت، منجر به اعتراض رسانه های ضد انقلابی شده است.
دسته ها : سیاسی
سه شنبه بیست و هفتم 11 1388
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، روز والنتین یا والنتاین، روزی است که در برخی فرهنگ‌ها تحت عنوان روز ابراز عشق نامگذاری شده است . 

البته بر اساس اطلاعات سایت ویکی پدیا، تاریخچه کامل و دقیقی از والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می‌دانیم این است که این روز با افسانه درآمیخته‌ و سابقه آن به جشنی که به افتخار والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد. 

عشق در یک تعریف کلی باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح ‌دوستی و انسانیت در تطابق است،این تعریفی نیست که در یک محدوده جغرافیایی خاص و حتی محدوده زمانی مشخص و محدودی قرار گیرد. بلکه عشق از واژگانی است که در فرهنگهای مختلف و بنابر پیشینه فرهنگ تعاریف متفاوت دارد. در ایران که این پیشینه به چندین هزار سال قدمت می رسد تعریفی ریشه ای تر و آمیخته با مذهب و آیین ما دارد. بطوری که قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آورده‌است:
و از نشانه‏های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می‏اندیشند قطعا نشانه‏هایی است. 

و حتی از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند» ( وسایل الشیعه – حر عاملی – ص 10 جلد 14.) 

و قاعدتا بالاترین عشق ،عشق به خداست. و حتی برخی معتقدند از عشق زمینی بایستی به عشق آسمانی رسید چرا که علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. در میزان الحکمه آمده است :شخصى مى‏گوید: از امام صادق(ع) از معناى عشق سؤال کردم، فرمود: "قلوب خلت من ذکر الله فأذاقها الله حب غیره؛قلب هایى که از یاد و ذکر خدا خالى باشند، خداوند مبتلا به حب غیر خود مى‏نماید. همچنین در سوره احزاب آیه4 آمده است که بنابراین دوستی و عشق به غیر که تمام قلب انسان را تسخیر کرده باشد؛ قلبی است که از وجود خدا خالی شده است ؛ زیرا خداوند دو دل در درون انسان قرار نداده است . 

از طرف دیگر آدمى زمانى که در چیزى و یا کسى کمالى را مى‏بیند، به آن علاقه‏مند مى‏گردد و اگر کشش به هر دلیل قوى باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى‏گردد. 

با این تعریف از عشق در فرهنگ ایرانی که ریشه در دین هم دارد چگونه است که یک فرهنگ وارداتی به اسم والنتاین که به گفته خودشان هیچ پیشینه ای از آن در دست نیست و یا برخی به این نتیجه رسیده اند که این یک افسانه است، در ایران از سوی جوانانی که افتخارشان تمدن چندهزار ساله شان است گرامی داشته می شود؟! 

در حالی که در ایران و البته به شکل گسترده ای در سراسر دنیا روز مادر، زن، پدر و ... ارزشگذاری و گرامی داشته می شود، این روزها در فرهنگ ایرانی دارای ریشه است، در دین ایرانی دارای ریشه است و در باور مردم نشسته است و یکی از بالاترین عشق هاست :به عنوان مثال روز زن یعنی روزیکه برای بزرگداشت ارزش زن و همسر در خانواده جشن گرفته می‌شود. اگر این روز را بررسی کنیم می بینیم که ریشه در فرهنگ، دین و باور ما دارد و حتی در آن عشق هم دیده شده است. این عشق به همسر است که باعث دورهم جمع شدن خانواده برای گرامیداشت چنین روزی می شود. هدیه دادن از سوی اعضای خانواده در چنین روزی نه تنها نشانه ابراز محبت است بلکه این ابراز محبت به گرم شدن کانون خانواده هم کمک می کند و این یکی از بهترین ویژگی های فرهنگ ایرانی است که هدف برگزاری چنین جشنهایی را تلاش برای مستحکم تر کردن کانون خانواده می داند. 

به نظر نمی رسد جشن گرفتن برای روزی افسانه ای که نه ریشه در باور ما دارد نه در مذهبمان و نه در فرهنگ و تمدن چندهزار ساله مان ،حرکت قابل دفاع و حتی عقلانی باشد! یعنی گرامیداشت روزی که نمی دانیم ریشه اش چیست؟افسانه است؟

بیاییم از زاویه دیگر این روز را بررسی کنیم :قرار است در این روز جشن بگیریم و کادو بخریم برای عشق! منظور از عشق چیست و کیست؟
 
همسرمان. پس روز زن و مرد برای چه کادو می خریم و آن روزها را گرامی می داریم؟
فرزندمان،پسرمان،دخترمان ،پس روز جوانان و دختران و کودک و ...را چه می شود؟
و یا احتمالا هدیه برای کسی که پایبندی اش به خانواده هنوز ثابت نشده است ؟! 

اگر چه روابط دختران و پسران نیاز به به مبحثی گسترده تر دارد ولی هدیه دادن به کسی که روابطمان با او مورد تایید فرهنگ، دین یا عرف جامعه و ... نیست عقلانی به نظر نمی رسد. 

به نظر می رسد والنتاین بیشتر ارزشگذاری روز روابط نامشروع است تا روز عشق. چرا که در تعاریف عشق ، عشق به خدا و پدر و مادر و همسر و... است که همه این روزها در فرهنگمان دیده شده و همیشه بسیار هم باشکوه برگزار می شود. و این ارزشگذاری به استحکام کانون خانواده ها هم کمک می کند تا این عشق بیشتر هم به چشم بیاید ولی به نظر می رسد روز والنتاین روزی است که به افتخار روابط نامشروع تشکیل کانون خانواده را به مخاطره هم می اندازد ...
دسته ها : عمومی
سه شنبه بیست و هفتم 11 1388
X